سفارش تبلیغ
صبا ویژن

اندیشه پاک با نگاه برهنه

می‌گویند روزی درویشی از جلوی یک مغازه‌ی کبابی رد می‌شد. دید که شخصی تعدادی گنجشک را کشته و به سیخ کشیده و بر آتش کباب می‌کند. درویش از آن شخص خواست که یکی از گنجشک‌های کباب‌شده را به او بدهد. آن فرد خودداری کرد. درویش «کیشی» کرد. ناگهان گنجشک‌ها زنده شدند و پریدند و رفتند. مردم شهر وقتی آن کرامت را از درویش دیدند، دور او جمع شدند و از او شفا و شفاعت خواستند. درویش بی‌اعتنا می‌رفت و مردم هم به دنبال او می‌رفتند. ناگهان درویش به‌سمت مردم برگشت و شلوارش را پایین کشید و به‌سمت آنان ادرار کرد. مردم از او روی گردانیدند و او را دیوانه خواندند. درویش گفت: شما مردم به کیشی می‌آیید و به جیشی می‌روید؛ پس شایسته‌ی اعتماد نیستید.

بارالها به ما بصیرت عطا کن تا چون کر و کوران زندگی نکنیم .


نوشته شده در چهارشنبه 90/3/18ساعت 10:47 صبح توسط مهدی نظرات ( ) |


 Design By : Pichak