سفارش تبلیغ
صبا ویژن

اندیشه پاک با نگاه برهنه

خدایا میخوابم و بیدار میشوم و سالیان دراز این را تکرار می کنم تا فراموشم شود که روزی شک و تردید من ، دل تو را شکست . 
شکی که ایمان من را به تو ، زایل کرد و با شکستن دل تو ، جهان من شد مکررات دنیوی برای بازگشت ایمان که هر چه میگذرد غباری که بر آینه وجودم می نشیند من را از تو و ایمان دورتر و دورتر می کند .
به من سختی های دنیا( از نگاه بنده ) را هدیه کردی تا چون سمباده ای غبار را از آینه وجودم دور کند ولی من جاهل آنرا نعمت ندیدم و تو را ستمگر به خودم دیدم و باز از تو دور شدم .
به من کویر را دادی تا از ظاهر به باطن بروم ولی من کور دل از فراق سبزه تمام عمر به خود و سرنوشتم لعنت کردم .
یک عمر برایم صبر کردی و من کوردل می گفتم خدایا مرا فراموش کرده ای و چون تو را نمی دیدم ، تو را مقصر می دانستم حال آنکه چشم من غبار گناه گرفته و تو هستی . 
به من گفتی خدا باقیست و تو فانی ، ای بنده ام ، ای عشقم نمی خوام نابودی تو را ببینم و یک عمر صبر کردی ولی من جاهل به تو ایمان نیاوردم و فکر کردم تو داری امتحانم می کنی و یا به اصطلاحی شوخی می کنی ولی داغ تو را از این حقیقت که من نابود میشوم را نفهمیدم .
خدایا توفیق نگاه برهنه را به تمام بندگانت عطا کن . آمین 
یک عمر نفهمیدم جهنم یعنی نابودی وبهشت یعنی باقی وجاوید.
وهمواره آتشی را مجسم کردم که یکسری در آن می سوزند و خودم را پشت فکرم مخفی می کردم و از ترس جلوتر را نمی دیدم که من کجام ولی داغ تو را و کلام زیبای تو را نفهمیدم .
خدایا اینقدر نابود شدم و تو با امید دوباره مرا آفریدی که این غبار مانند پوستینی از گناه بر جانم سنگینی می کند.بر چشم حقیقتم ، دست دعایم ، زبان ندایت، پای عملم ، گوش شنیدن نوایت ، لمس نعمات روح افزایت ، بوی عطر عشقت .
اکنون تو را می ستایم که به من شعور دادی و تو را شاکرم که به این معرفت رسید ه ام و دارم تلاش می کنم که نگاهم را برهنه کنم .این اولین قدم برای رهایی از این پوستین گناه است و هنوز راه درازی در پیش است ، به من و همراهانم توفیق جاودانگی عطا کن . آمین 


نوشته شده در یکشنبه 91/2/10ساعت 9:42 صبح توسط مهدی نظرات ( ) |


 Design By : Pichak